به خوابم هم نمیدیدم که یه روز در مورد ازدواج قرار باشه بنویسم ، هیچوقت به طور جدی بهش فکر نکرده بودم و ازش گریزان بودم . همیشه ازدواج رو حماقت میدونستم ، حماقتی که ارامش و نظم زندگی ادم رو میگیره و الان که دارم مینویسم فرورفته در حماقتم و از همیشه به ازدواج نزدیک تر .
این که چه چیزی باعث شده برم سمتش باشه برای بعدا اما فقط امیدوارم ارزشش رو داشته باشه این ریسک.
Visits: 216