بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

اواخر سال ۹۵ بود که برخی مشکلات در زندگی شخصیم آرامش و تمرکزم رو ازم گرفت ، واقعیت اینه که تو هر قدر هم که آدم صبور و بردباری باشی گاهی سختی های زندگی بدجور عرصه رو بر تو تنگ میکنن و اصطلاحا کم میاری و برای من همینطور بود . مراجعه به مشاوره ، تلاش در فاصله گرفتن از موقعیت های تنش زا ، توسل به داروهای خواب آور و … همه و همه راه هایی بود که امتحان کردم تا بلکه بتونم کمی به آرامش سابق نزدیک بشم اما عملا هر روز داشتم فرسوده تر می شدم و بدجور کم طاقت شده بودم .

اواخر سال گذشته بود که یکی از دوستان مابین درد دل های وسطِ دلِ بیابونی بهم گفت : «حسین ، هیچ فشار روانی نیست که با هفته ای سه روز دویدن حل نشه » ، حرفش خیلی خنده دار به نظر می رسید و تقریبا توجهی هم نکردم ، چند روز بعدش برگشتم بیرجند و تعطیلات عید رو خونه بودم ، تعطیلات عید بهانه ای شد واسه نوشتن یه برنامه دقیق برای سال پیش رو که البته سنتی هر ساله بود با این حال امسال دویدن و ورزش هم یکی از مواردی بود که در برنامه م دیدم .

به خاطر دارم که یک هفته تمام قصد داشتم بدوم ولی یه شب من بهونه می آوردم و یه شب سعید (داداش کوچیکه) ، و هر شب به شکلی از شروعش سر باز می زدیم تا این که یه شب بالاخره رفتیم بلوار سلامت و دویدیم ، بعد از شروع دیگه ادامه دادنش زیاد سخت نبود و تا آخرین روزهایی که بیرجند بودم همچنان مرتب می رفتیم ورزش اما با نزدیک شدن اومدن بندر حدس می زدم اینجا نتونم ادامه بدم ؛ حالا ۱۵ روزی میشه که اومدم بندر ، روزهای فرد به طور متوسط هر روز ۱۰ کیلومتر تو هوای شرجی بندر و توی زمین خاکی پشت خوابگاه میدوم و روزهای زوج هم با بچه ها میرم باشگاه و با این که مشکلات و فشارهای بیرونی به مراتب بیشتر شده اما من به آرامش نزدیک تر شدم و بهتر میتونم خودم رو مدیریت کنم . چیزی که به هیچ وجه در شروع برام قابل پیش بینی نبود و حالا داره روز به روز محقق تر میشه .

آرزو می کنم که همه ی دوستان عزیزی که اینجا میان یه برنامه مرتب برای ورزش کردن داشته باشن و البته از صمیم قلب آرزو می کنم که هیچ وقت دلیلش فشار عصبی یا مواردی از این دست نباشه .

Visits: 306

6 پاسخ

  1. سلام . بسیار عالی بود ورزش باعث میشه مواد سمی و هورمونهایی که به خاطر استرس در بدن بوجود اومده خارج بشه و هورمونهای شادی زا مثل سروتونین و اندروفین در بدن ترشح بشه . وقت کردین حتما کوهنوردی هم بکنین چون جزء ورزشهایی هست که تقویت جسم و روح رو با هم داره و در ضمن یک نوع پیوستگی بین شما و دیگر مخلوقات خداوند برقرار میکنه که زندگی شهری باعث گسستگی اون شده.

    1. سلام
      سپاس از توجهتون و توضیحات خوبی که دادید و عذرخواهی بابت تاخیر در جواب ، قبلا که فرصت بیشتری بود کوهنوردی هم می رفتم اما این اواخر وقت کم میارم به طور معمول .

پاسخ دادن به حسین لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جملات خواندنی
پیتاکوس دو می‌تیلن : جزء از کل بزرگ‌تر است .

حال و هوای این روزهای من

معمولا وقتی آهنگ خوش ریتم و گوش نوازی میشنوم چند روزی درگیرش می مونم ، گاه گداری (اگه هواس پرتی مانع نشه) بعضی هاش رو میذارم اینجا شما هم گوش بدید .

(مادامی که روی دکمه پخش کلیک نکنید موسیقی بارگذاری نخواهد شد)

«آرشیو آهنگ هایی که تا امروز در این قسمت قرار گرفته»