«گاهی تنها راه فراموشی دیداری دوباره است» ؛ این جمله رو یکی از همکاران همراه با عکسی با یکی از دوستانش برام فرستاده بود ، در نگاه اول این جمله مسخره به نظر میرسه اما برای منی که تا حدودی اطلاع داشتم از فراز و نشیب رابطه این دو و این که مدت ها بود وسط یه دوستی همراه با آسیب که البته تموم شده بود مونده بود و ذهنش درگیر بود کاملا جمله معقولی بود اما این معقول بودنه چیزی از متفاوت و قشنگ بودن حرفش کم نمی کرد . جای این که همچنان از دیدن دوستش امتناع کنه و ذهنش همچنان درگیر باشه تصمیم گرفته بود ببینتش و شکل جدید از رابطه رو باهاش تجربه کنه و با ساختن خاطرات جدید ، خاطرات گذشته رو محو و محوتر کنه . بهش بابت این طرز فکر زیبا آفرین گفتم و براش آرزوی آرامش کردم .
بازدیدها: 1408
4 پاسخ
سلام
بهرحال این هم روشی است که ارزش تست کردن رو داره و امیدوارم تجربه بدتری نشود.
سپاس
با شناختی که من از ایشون دارم مطمینم که تجربه بدتری نخواهد شد .
فراموشی وقتی اتفاق می افته که خودمون بخوایم فراموش کنیم. شاید گاهی خودمون رو به فراموشی می زنیم و واضحه که این به معنی فراموشی مطلق نیست. دور بودن یا دیدار دوباره شاید تاثیر بذارن ولی تاثیرشون وقتی واقعیه که ما بخوایم…
سلام
نمیدونم تا چه حد اصلا میتونه حرفی که می زنم مربوط باشه ، تو کتاب «انسان در پی معنی» اثر ویکتور فرانکل یه جایی اشاره شده بود به شیوه ای از درمان برای مشکلاتی مثل سکسکه ، تعریق به دلیل استرس زیاد و از این دست ، اون طور که تو ذهنم هست در این موارد مثلا از شخص خواسته میشه این دفعه که میخواد سخنرانی کنه قبلش با خودش تکرار کنه که این دفعه میخوام مثلا یه پارچ عرق بریزم و سعی کنه تو سخنرانیش بیشتر استرس داشته باشه و عرق بریزه ، نتیجه شگفت انگیزه ، اتفاقا وقتی تصمیم میگیره استرس داشته باشه استرسش کم میشه .
گاهی وقتا ما با خواستن فراموشی اتفاقا درگیر بازی متفاوتی میشیم ، یه دیالوگ کوتاهی که تو شبکه های اجتماعی قبلا دیدم و شبیه صحبتمون هست به این مضمون بود :
+ چند وقته فراموشش کردی؟
– ۹۵ روز!
+ تا وقتی که بدونی چند روزه فراموشش کردی یعنی هنوز فراموشش نکردی !!!
فراموشی چیزیه که تو ذهن آدم اتفاق میفته نه به واسطه فاصله مکانی و عواملی از این دست ، با این قسمت از حرفتون موافقم ، اما به طور جدی نظرم اینه که برای فراموش کردن افراد «خواستن» کافی نیست و عوامل دیگه ای هم لازمه .