بعد از چند روز انتظار رفتم تعمیرگاه و ماشین رو تحویل گرفتم ، تقریبا هر چی پول در بساط داشتیم هزینه کرده بودم واسه تعمیرش ، استارت زدم روش شد و حرکت کردم ، چهارراه اول چراغ سبز بود و رد شدم ، چهارراه دوم چراغ قرمز بود ، منتظر موندم و با سبز شدن چراغ حرکت کردم و پیچیدم به سمت چپ ، دویست متری بیشتر نرفته بودم که ماشین به پت پت افتاد و چند ثانیه بعد خاموش شد ، دیگه اصلا حواسم نبود به چراغ بنزین ماشین ، به زحمت ماشین رو تو ایستگاه اتوبوس پارک کردم (با امید به این که این موقع شب و تو این مسیر اتوبوسی دیگه نباشه) . گوشیمو از جلوی داشبورد برداشتم تا زنگ بزنم سعید بنزین برسونه ، کلید پاور رو فشار دادن همانا و خاموش شدن گوشی همانا ، گویا این یکی هم بنزین تموم کرده بود ، مچم رو چرخوندم تا ببینم ساعت چنده که یادم اومد مچ بندم هم پیش از ظهر شارژش تموم شده و خاموشه .
با دو تا دست کوبیدم روی فرمون و با تمام قدرتی که برام مونده بود فریاد زدم …
بازدیدها: 89