لازم هست به جای مقدمه حرفهایی رو بنویسم که احتمالا بارها و بارها به بهانه هایی تکرار خواهد شد ، با این حال گفتنش در اینجا ضروری هست ، در سری پست های تاریخ فلسفه ، تاریخ فلسفه رو بر اساس تقسیم بندی یوستین گردر در کتاب دنیای سوفی مطالعه خواهیم کرد ، و این موضوع به این معنی نیست که قراره در این مطالب داستان این کتاب رو روایت کنیم ، دنیای سوفی راهنمایی هست برای این که مطمئن بشیم داریم تاریخ فلسفه رو درست و به جا مطالعه می کنیم .
پیش از هر چیز ممکنه برای شما سوال باشه که چرا عنوان این فصل باغ عدن هست ؟ در تعریف باغ عدن در ویکی پدیا اومده :
باغ عَدْن یا بهشت زمینی طبق شرحی که در بخش پیدایش در کتاب مقدس آمده جایی است که نخستین انسان یعنی آدم و همسرش حوا پس از آفریده شدن توسط خدا، آنجا زندگی میکردند. این باغ بخشی از داستان خلقت در ادیان ابراهیمی است. طبق داستان خلقت از کتاب عهد عتیق موقعیت جغرافیایی آن به رودی چهار شعبه شده (فیشون، جیحون، حدَّقل، فرات) و مناطق حویله، آشور و نود (اغلب یمن ترجمه شده) مربوط میشود.
اولین سوالی که باید به اون پاسخ بدیم این سوال هست : «من واقعا چه کسی هستم؟» وجود ما از چه چیزی نشات میگیره و آیا این وجود داشتن دایمی هست ؟ آیا پس از مرگ حیاتی هست ؟
سوال مهم بعدی این هست «جهان چگونه به وجود آمد؟»
آیا جهان همیشه وجود داشته است؟ مگر می شود که چیزی همیشه وجود داشته باشد ؟ بالاخره هر چیزی یک روزی به وجود آمده و جهان نیز باید یک روزی به وجود آمده باشد . ولی اگر جهان از چیزی به وجود آمده باشد ، پس آن چیز خودش هم باید از چیز دیگری به وجود آمده باشد .
در مدرسه می آموزیم که خدا جهان را آفرید . پس خدا چی؟ خدا از چه چیزی آفریده شده؟ آیا خدا همیشه وجود داشته . مگر نه این که هر چیزی که وجود دارد می باید روزی به وجود آمده باشد ؟
نوشته هایی که ممکن است با این نوشتار در ارتباط باشد و به درک آن کمک کند :
بازدیدها: 352