بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

چالش ۹۰ روز نوشتن – روز پانزدهم (دختر)

مجموعه «چالش نود روز نوشتن» ابتدا در کانال شخصی من منتشر میشه و صرفا تعداد معدودی از اونها در وبلاگ بازنشر میشه . امشب قسمتی از اشعار ازرقی هروی رو می خوندم که رسیدم به این بیت : شعاع درفش تو بر هر که تابد نیابد ز اولاد آن دوده دختر این بیت در قصیده […]

چالش ۹۰ روز نوشتن – روز دهم (قفل)

مجموعه «چالش نود روز نوشتن» ابتدا در کانال شخصی من منتشر میشه و صرفا تعداد معدودی از اونها در وبلاگ بازنشر میشه . یه حکایتی هست که میگه یه روز یه نفر در حال احتضار بوده ، بستگان همه بر بالینش نشسته بودند و دیدند به دفعه حالش بد شد و رنگش تغییر کرد ، […]

سواد داشتن چقدر مهمه و آیا سواد از ما آدم بهتری می سازه ؟

سواد به طور خاص و دسترسی به اطلاعات به طور عام چیزی هست که آدمیزاد رو از مرحله جهالت خارج میکنه ، صفت جهالت هم البته از نظر من چیز بدی نیست ، اون آدمی که میون جنگل های آمازون و تو یه قبیله زندگی میکنه و با دیدن هلی کوپتر به سمتش نیزه پرت […]

چرا باید مثل طالس فکر کنیم ؟

قصد داریم با همدیگه یه سفر تاریخی داشته باشیم ، سفر به یکی از مهمترین قسمت های تاریخ بشر ، اگه آماده اید شروع کنیم . چشماتون رو ببندید و خودتون رو در گذشته تصور کنید ، الان حدودا سال ۶۰۰ پیش از میلاد مسیح هست ، و شما در یک شهر ساحلی زندگی می […]

انسداد

نکته : این نوشته تا حدودی حاصل فکر کردن با صدای بلند هست ، بعید به نظر میرسه فایده خاصی داشته باشه اما شاید براتون خوندنی باشه و شاید مشکلی مشترک بین من و تو . کلمه انسداد رو اولین بار در کتابی از اروین یالوم دیدم ، یا اگه قبل از اون هم دیدم […]

گاهی تنها راه فراموشی دیداری دوباره است

«گاهی تنها راه فراموشی دیداری دوباره است» ؛ این جمله رو یکی از همکاران همراه با عکسی با یکی از دوستانش برام فرستاده بود ، در نگاه اول این جمله مسخره به نظر میرسه اما برای منی که تا حدودی اطلاع داشتم از فراز و نشیب رابطه این دو و این که مدت ها بود […]

ارتباط بین شخصیت و لباس؟

امروز یکی از دوستان اینستاگرامی در پستی در مورد ارتباط شخصیت آدم ها و لباس پرسیده بود . نظر شما چیه آیا ارتباطی بین شخصیت آدم ها و لباس پوشیدنشون هست؟ یه مقدار فکر کنید بهش و بعد ادامه پست رو بخونید . جواب اولیه و بدون فکر من این بود ؛ نه! که البته […]

تشریک مساعی

هفته گذشته رو به خوندن کتاب «هنر عشق ورزیدن» اثر اریک فروم سرگرم بودم ، از این نویسنده قبلا «گریز از آزادی» رو خوندم و «انقلاب امید» رو هم در نوبت خوندن دارم و انصافا در بین نظریه پردازان حوزه روانشناسی کتاب های اریک فروم واقعا خوندنی هست ؛ اما زیاد از موضوع صحبتم دور […]

قسمتی از روزنوشته ی چهارشنبه

شاید همون قدر که من خودم رو محق میدونم زهرا هم خودش رو محق بدونه ؛ و چه بسا بیشتر ! زندگی همین طوریه دیگه ، تو همه ی دنیا رو از دو تا چشم خودت می بینی ، و نه چشم دیگری . شاید این آدم صبور و آروم و منطقی که من توی […]

چرا نقد گریزی؟

حضور یکی از وزرای سابق در دانشگاه هرمزگان و پیدا شدن وقت خالی توی برنامه هام بهانه ای شد تا ظهر دوشنبه م رو به رغم هوای گرم این روزهای بندر صرف پیاده روی تا محل سخنرانی کنم و دو ساعتی رو به فضای سیاسی مملکت نزدیکتر بشم . هیچ اهمیتی نداره که چه کسی […]