بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

تشریک مساعی

هفته گذشته رو به خوندن کتاب «هنر عشق ورزیدن» اثر اریک فروم سرگرم بودم ، از این نویسنده قبلا «گریز از آزادی» رو خوندم و «انقلاب امید» رو هم در نوبت خوندن دارم و انصافا در بین نظریه پردازان حوزه روانشناسی کتاب های اریک فروم واقعا خوندنی هست ؛ اما زیاد از موضوع صحبتم دور […]

۲۶ ساله شدم / خودم تنهایی

شاید برای اولین بار توی عمرم امسال اصلا دلم نمیخواست روز تولدم برسه ، دقیقا به همون دلایلی که همه دوست ندارن جشن تولدشون برسه بعلاوه یه دلیل دیگه ؛ این که امسال واسه اولین بار تولدم رو خونه نیستم ،‌پارسال به هر جون کندنی بود تولدمو خونه موندم و برنگشتم بندر اما امسال نه […]

عینک

تازه اول دبیرستانی شده بودم ، قاعدتا باید همه ی پله های یه نردبون واسه آدم یه معنی و یه شیرینی داشته باشن اما پله هایی مثل پا گذاشتن به دوران دبیرستان وسط دوره ۱۲ ساله ی تحصیل به آدم حس خاصی میدن ، انگار که چهار تا پله یکی کرده باشی و رفته باشی بالا […]

مرگ

مرگ چیه اصن؟ بابا خسته شدم بس که اینور و اونور خوندم که مرگ اینجوریه و اونجوریه و ترس نداره و کمال و … نمیدونم اصلا ، من با همه ی شما خیلی فرق دارم . من از مرگ میترسم و از گفتنش هم خجالت نمیکشم . من نمیتونم باور کنم که قراره یه روز […]

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

یه روز سه تا دوست کنار دریاچه ای که بی شباهت به دریاچه کوچولوی وسط جنگل عباس آباد نبود قدم میزدن ، در حین راه رفتن کنار دریاچه چشمشون افتاد به یه کنده نیم سوخته وسط درختا که گرچه شعله ای نداشت ولی هنوز به آرامی در حال سوختن بود . دوست اولیه گفت که این […]

بازنده

بازنده یعنی چی؟ من به معنی این واژه خیلی فکر میکنم . شاید بازنده یعنی کسی که به هدفی نرسیده اما این همه ی معنی بازنده نیست از نظر من . بازنده شاید به معنی کسی باشه که نفساش سنگینه ، و کسی که کسالت تمام وجودش رو فرا گرفته . شاید کسی رو که […]

از دور خیابانی به نظر می رسید

از دور کولی و خیابانی به نظر می رسید زنی که کنار خیابان وسط هیاهوی موتور و ماشین های عبوری توت های پای درخت را از زمین بر می داشت و می گذاشت توی پاکت پلاستیکی کوچک آن یکی دستش نزدیکتر که شدم وسط پیاده رو کودکی ایستاده بود خیره به دستان زن وسط خیابان […]