من کی هستم؟
به گمونم دبیرستانی بودم ، یک روز صبح موقع عبور از کنار آینه مکث کردم ، به سمت آینه برگشتم و به تصویر توی آینه زل زدم ، کسی که توی آینه به چشمام خیره شده بود غریبه ترین آدمی بود که می شناختم ، انگار هیچوقت و هیچ کجا
چالش ۹۰ روز نوشتن – روز پانزدهم (دختر)
مجموعه «چالش نود روز نوشتن» ابتدا در کانال شخصی من منتشر میشه و صرفا تعداد معدودی از اونها در وبلاگ بازنشر میشه . امشب قسمتی از اشعار ازرقی هروی رو می خوندم که رسیدم به این بیت : شعاع درفش تو بر هر که تابد نیابد ز اولاد آن دوده
چالش ۹۰ روز نوشتن – روز دهم (قفل)
مجموعه «چالش نود روز نوشتن» ابتدا در کانال شخصی من منتشر میشه و صرفا تعداد معدودی از اونها در وبلاگ بازنشر میشه . یه حکایتی هست که میگه یه روز یه نفر در حال احتضار بوده ، بستگان همه بر بالینش نشسته بودند و دیدند به دفعه حالش بد شد
چالش ۹۰ روز نوشتن – روز پنجم (روز بدون موبایل)
مجموعه «چالش نود روز نوشتن» ابتدا در کانال شخصی من منتشر میشه و صرفا تعداد معدودی از اونها در وبلاگ بازنشر میشه . امروز صبح وقتی رسیدم سر کار متوجه شدم موبایلم همراهم نیست ، البته من دوتا موبایل دارم ؛ یکیش بدون تقریبا هیچ نرم افزار خاصی و صرفا
چالش ۹۰ روز نوشتن – روز سوم
مجموعه «چالش نود روز نوشتن» ابتدا در کانال شخصی من منتشر میشه و صرفا تعداد معدودی از اونها در وبلاگ بازنشر میشه . هفته گذشته و در گیر و دار انتصاب ابراهیم رییسی به ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی ، علی مطهری نایب رییس مجلس شورای اسلامی در نامه ای
آیا ما چیزی بیشتر از یک خاطره هستیم؟
سال دوم دبستان یه دوستی داشتم به اسم یاسر ، یاسر وسط سال تحصیلی خونه ش رو عوض کرد و از مدرسه مون رفت و من تا امروز که حدودا ۲۰ سال از اون قضیه گذشته ندیدمش و شاید تا آخر عمرم هم نبینمش . سال اول راهنمایی یه همکلاسی
چرا نباید محبت ها رو بی پاسخ گذاشت ؟
قبلا در نوشته ای که الان به خاطر ندارم دقیقا کدوم نوشته بوده اشاره ای به موضوع محبت و جبرانش کرده بودم اما ذهنم خیلی وقت ها درگیرش مونده . در اون نوشته اشاره ای کرده بودم به اعتقاد دکتر هلاکویی عزیز در مورد محبت ؛ محبتی که در طلب
سواد داشتن چقدر مهمه و آیا سواد از ما آدم بهتری می سازه ؟
سواد به طور خاص و دسترسی به اطلاعات به طور عام چیزی هست که آدمیزاد رو از مرحله جهالت خارج میکنه ، صفت جهالت هم البته از نظر من چیز بدی نیست ، اون آدمی که میون جنگل های آمازون و تو یه قبیله زندگی میکنه و با دیدن هلی
چرا باید مثل طالس فکر کنیم ؟
قصد داریم با همدیگه یه سفر تاریخی داشته باشیم ، سفر به یکی از مهمترین قسمت های تاریخ بشر ، اگه آماده اید شروع کنیم . چشماتون رو ببندید و خودتون رو در گذشته تصور کنید ، الان حدودا سال ۶۰۰ پیش از میلاد مسیح هست ، و شما در
دومینوی خشم
همه چیز از اونجایی شروع میشه که یه نفر پشت تلفن یا رودررو خشمگینت میکنه ، یا با قرار گرفتن در یه شرایط نامطلوب عصبانی میشی و بعد دیگه کنترل همه چیز از دستت درمیره ، اکثر آدما (طبق مشاهدات تجربی خودم 🙂 ) در حد نرمالی توانایی کنترل خشم
جملات خواندنی
پیتاکوس : وثیقه را مسترد دار .حسین اسلامی هستم ، بی هدف افکار ذهن آشفته ام رو می نویسم و امیدوارم قرابتی بین نوشته های من و نگفته های خودتون احساس کنید .
و بگذار دیگران طور دیگر بیندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آن سان که گویی تکلیفمان را به جای آورده ایم …
کانال تلگرامی من
Visits: 20299