چرک نوشته / تفنگ!
دخترک با تفنگ اسباب بازیش بهم شلیک میکنه، بنگ! و من میگم آخ!! و می افتم روی زمین. کمی بهم خیره میشه و بعد دوان به سمتم میاد و خودش رو میندازه روی تن مجروح من و میگه: «بابایی کشته شدی؟» با چشمان بسته میگم «آره! صاف زدی به قلبم»، منو می بوسه و میگه […]