این هفته کماکان با اشعار بیدل دهلوی به سر شد و البته در کنارش مجموعه غزل پست مدرن «فرشته ها خودکشی کردند» از سید مهدی موسوی . این چند بیت از بیدل دهلوی رو این هفته بیشتر پسندیدم :
کینه در طبع ملایم نکند نشو و نما
فارغ از جوش غبار است زمینی که نم است
و
جز کاهش جان نیست ز همصحبت سرکش
گریان بود آن موم که با شمع ندیم است
و
از ترحم تا مروت وز مدارا تا وفا
هر چه را کردم طلب دیدم ز دنیا رفته است
و
درد عشق و مژده ی راحت ، زهی فکر محال
این خبر یارب کدامین بی خبر آورده است؟
و
دانه را نشو و نمای ریشه رسوا می کند
گر زبان در کام باشد راز دل پوشیده است
و
درد دوری را علاجی جز امید وصل نیست
و این چند بیت هم از سید مهدی موسوی :
اجازه هست که اسم تو را صدا بزنم؟
به عشق قبلی یک مرد پشت پا بزنم؟
اجازه هست که عاشق شوم ، که روحم را
میانِ دستِ عرق کرده ی تو تا بزنم؟
و
چقدر صورت تو از همیشه ماهتر است
چقدر روی من از زندگی سیاهتر است
فرار می کنم از پوچی خودم به خودم
و عشق راه جدیدی که اشتباهتر است
کدام جرم عزیزم ؟ در این شب جادو
گناه می کند آن کس که بی گناه تر است
و این غزل زیبا که تضمین یه مصرع در میون غزلی از حافظ هست :
«صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را»
تو هم عزیز دل من گرفته ای ما را
«شکرفروش که عمرش دراز باد چرا؟»
نمی فروشد چیزی به جز لبِ سارا؟
چنان گلی و چنان گلتر از خودت هستی
«که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را»
«به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر»
برو! مهیا کن چایی و متکُا را
بگو کجای دل بی امید دفن کنم؟
«سهی قدانِ سیه چشمِ ماه سیما را؟»
«چو با حبیب نشینی و باده پیمایی»
بگو سلامتی .. نه! رها بکن ما را
«جز اینقدر نتوان گفت در جمال تو عیب»
که درس می دهی از زشتیت هیولا را!
«در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ»
غزل عوض بکند واژه های تنها را
همونطور که هفته پیش هم اشاره کرده بودم فعلا دیگه تا مدتی از سید مهدی موسوی چیزی نخواهم خوند و طبیعتا اینجا هم چیزی نخواهم نوشت اما حتما حتما حتما ازتون میخوام شما سید مهدی موسوی بخونید ، من هم حتما سال آینده حداقل دو کتاب شعر دیگه از ایشون خواهم خوند . تا هفته بعد …
بازدیدها: 102