فیثاغورس (یا در نگارشی دیگه فیثاغورث) همیشه برای خودم در حد قضیه فیثاغورس شناخته شده بود ، حتی وقتی که یه مقدار جدی تر مطالعه تاریخ فلسفه رو شروع کردم فکر می کردم حضورش در کتاب های تاریخ فلسفه بیشتر از باب مرور تاریخ علم هست اما اینطور نبود و امیدوارم شما هم اگه مثل من فکر می کنید حتما این مطلب رو بخونید ، فکر می کنم با خوندن این متن تغییرات زیاد و البته مفیدی در شناختتون از فیثاغورس اتفاق خواهد افتاد .
ضمنا برای مطالعه ی بریده کتاب های مرتبط با فیثاغورس و فیثاغوریان در وبسایت کرم کتاب از لینک های زیر استفاده کنید :
- فیثاغورس نخستین کسی است که خود را فیلسوفوس نامید ، که به معنی دوستدار دانایی است .
- فیثاغورث معتقد است بیشتر افراد برده منش زاییده میشوند و در زندگی به دنبال شکار شهرت و سود هستند ، در حالی که فیلسوفان در جستجوی حقیقتاند .
- بنا به قول امپدکلس ؛ فیثاغورس در همه ی کارهای ابتکاری مهارت داشت .
- فیثاغورس پیش از مهاجرت به کروتون و آغاز کلاس درس ، مسافرتی به ایران ، فینیقیه و مصر داشته است و برخی مورخان بر تأثیر فرهنگ این مناطق بر مطالعه ش در باب اعداد و همینطور فلسفه زندگی تأکید دارد . (کلمنت اسکندرانی : فیثاغورس زردشتیان ، یعنی مجوس پارس را می ستود )
- چیزی که باعث شد اندیشه ی فیثاغورس مسیری متفاوت از ملطیان بپیماید ریاضیات بود ، فیثاغورس بیش از هر کس دیگری در زمانه ی خود به مطالعه ی ریاضیات پرداخت و بانی پیشرفتهای مهمی در علم ریاضی است .
- فیثاغورث و پیروانش به مطالعه ی نقش اعداد در شناخت اشیاء پرداختند و در این راه تا آنجا پیش رفتند که اعداد را جوهر بنیادی عالم دانستند و گفتند که اشیاء همان اعدادند . ارسطو در مورد فیثاغوریان میگوید : « فیثاغوریان نخستین کسانی بودند که به ریاضیات پرداختند و همزمان با پیشرفت در این موضوع ، چون در آن جذب شده بودند پنداشتند که اصول ریاضیات اصول همه چیز است» .
- فیثاغورث عدد ۱ را عددی خنثی میدانست ، بنابراین عدد ۲ اولین عدد زوج یا مونث و عدد ۳ اولین عدد فرد یا مذکر بود .
- فیثاغورس و پیروانش عدد ۱ را عددی الهی میدانستند و آن را خدا می نامیدند .
- حتی مفاهیم انتزاعی نیز از دیدگاه فیثاغوریان تجسم اعداد بودند ، به همین منظور هم مفاهیمی مانند فرصت ، نشاط و … برابر با اعداد خاصی بودند .
- عدالت ضرورتاً نوعی رابطه ی متقابل است و از نظر فیثاغوریان رابطه ی متقابل در عدد مربع تجسم مییابد ، پس عدالت برابر است با عدد ۴ که عددی مربع است .
- ازدواج حاص جمع بین جنس مذکر و مونث است و از آنجایی که عدد ۵ حاصل جمع اولین عدد زوج یعنی ۲ با اولین عدد فرد یعنی ۳ است پس ازدواج برابر عدد ۵ است .
- واژه هماهنگی (هارمونیا) واژه کلیدی فیثاغوریان است . در نظر آنان ، اعداد سبب هماهنگی بودند و هماهنگی اصلی الهی بود که کل جهان را هدایت میکرد .
- نخستین کسی که واژه کوسموس ( یا کازموس) را به عالم اطلاق کرد فیثاغورس بوده است . معنای این واژه نظم است و دلیل نامیدن عالم به این نام نظمی است که در عالم برقرار است و به عقیده ی فیثاغورس و پیروا او ، این نظم از رهگذر ریاضیات شناختنی است .
- بنا به قول ارسطو ، فیثاغوریان چون عدد ۱۰ را چیزی کامل میدانستند و فکر میکردند که عدد ۱۰ کل طبیعت اعداد را در بر میگیرد ، تأکید کردند که اجسام آسمانی متحرک نیز ده تا هستند ؛ و چون فقط نًه جسم آسمانی دیده میشد ، ضد زمین را به مثابه جسم دهم اختراع کردند . آنها ضد زمین را برای تشریح و تبیین پدیدهها ابداع نکردند ، بلکه آن را مطرح کردند برای فشار آوردن بر پدیدهها و کوشش برای هماهنگ کردن آنها با آرایشان .
- مهمترین ویژگی جهان شناسی فیثاغوریان این است که آنها زمین را از مرکز عالم برداشتند و سیاره ی گردانی ساختند که مانند سیاره های دیگر ، گرد مرکز میگردد . البته ای پیشبینی تئوری خورشید مرکزی نبود .
- به نظر فیثاغوریان نه تنها زمین تخت نیست و کروی است ، بلکه مرکز جهان نیز نیست و زمین و سیارات همراه با خورشید ، گرد آتش مرکزی یا کانون جهان میگردند .
- دو گونه افراد جذب فیثاغورث و مکتبش میشدند ؛ از سویی مشتاقان ترویج فلسفه ریاضی و از سوی دیگر مومنان دینیای که ایده آلشان «روش زندگی فیثاغورس» بود .
- فیثاغورث بین شاگردانش مطابق با استعدادهای طبیعیشان درجات مختلفی قائل میشد به نحوی که سری ترین حکمتهای خویش را در اختیار کسانی قرار میداد که بیشتری آمادگی را برای درک آن داشتند .
- شاگردان فیثاغورس با سکوتی استثنایی حکمتهای وی را حفظ کردند و به همین خاطر هم در مورد تعالیم او اطلاعات زیادی در دست نیست .
- فیثاغورس معتقد به فرمانروایی داناترین و شایسته ترین افراد یعنی نخبگان بوده است .
- مکتب فیثاغورس نه تنها یک مکتب فلسفی بلکه یک انجمن برادری و سازمانِ سیاسی اشرافیتِ برده دار بوده است .
- در مکتب فیثاغورس به روی بیگانگان نیز باز بوده است .
- زنان اجازه حضور در مکتب فیثاغورس را داشتند .
- از نظر فیثاغورس و پیروانش فلسفه قبل از هر چیز ، بیشتر از آنکه مبنایی برای طریق رستگاری باشد ، مبنایی برای طریق زندگی است ، شیوه ای از زندگی که هدف آن پاکیزگی روح و پالایش آن از آلودگی هاست .
- آیین اُرفه ای که پیش از حضور فیثاغورث در یونان رواج داشته بیشتر یک دین بوده تا فلسفه ، با این حال تا آنجا که آن را میتوان یک فلسفه نامید ، نوعی شیوه زندگی بوده است نه تفکر نظریِ جهاشناختیِ صرف ، و از این نظر یقینا آیین فیثاغوری وارث روح اُرفه ای بوده است .
- فیثاغورث زندگی را به جشنی همگانی تشبیه میکند که گروهی برای رقابت و به دست آوردن جایزه به آنجا میروند و گروهی نیز برای داد و ستد ، اما بهترین افراد کسانی هستند که در این جشن برای تماشا آمدهاند .
- فیثاغوریان جهان را دارای ده اصل میدانند که به صورت جفتهای متضاد معرفی میشوند : محدود و نامحدود ، فرد و زوج ، واحد و کثیر ، راست و چپ ، نر و ماده ، ساکن و متحرک ، مستقیم و خمیده ، روشنایی و تاریکی ، خوب و بد ، و مربع و مستطیل . (برای درک نکته ی بعدی لطفا یک جدول دو ستونی تشکیل دهید و اصول اول هر جفتِ متضاد را در یک ستون و اصول دوم از هر جفت را در ستون دیگر بنویسید )
- فیثاغورث گرایی بر خلاف فلسفه های ایونی ریشه در ارزشها دارد ؛ به همین دلیل است وحدت ، نر و روشنایی در همان ردیفی ظاهر میشوند که خوب میآید .
- فیثاغوریان صرفاً جمعی از شاگردان فیثاغورس ، کم یا بیش جدا و مستقل از یکدیگر نبودند ، آنان اعضای جمعیت یا انجمنی دینی بودند .
- یکی از هسته های اساسی شیوه ی دینی فیثاغورس ، مفهوم پالایش و تزکیه است که آن را «کاتارسیس» می خواندهاند .
- بنا به قول آریستوکسنوس فیثاغورس و پیروانش هر کاری را بر طبق اهداف الهیشان به انجام دادنی و انجام ندانی تقسیم میکردند .
- اصلی که بر مریدان مکتب فیثاغورث واجب بود پرهیز بوده است . یعنی خودداری از خوردن و آشامیدن برخی چیزها یا تماس با آنها و انجام دادن برخی کارها و پرهیز از انجام برخی دیگر .
- بنا به برخی روایات ، فیثاغورث پیروانش را از خوردن گوشت برخی از حیوانات مانند گاو شخم زن و قوچ منع کرده است و برخی نیز معتقدند که او خوردن گوشت را به کلی برای پیروانش منع کرده است .
- فیثاغورس از کشتن و کشندگان نفرت داشت و به همین دلیل از معاشرت با شکارچیان و آشپزها (آشپزهایی که گوشت طبخ میکردند) خودداری مر کرد .
- روایت هایی نیز مبنی بر منع مریدان از خوردن لوبیا توسط فیثاغورس نقل شده ، البته عدهای واژهای که برای لوبیا استفاده شده را معادل بیضه نیز معنی کردهاند و معتقدند مراد از منع خوردن لوبیا توسط فیثاغورس دعوت به پرهیز از زیاده روی جنسی بوده است .
- در چشم فیثاغوریان ، جهان به عنوان یک کل نیز موجودی زنده و متنفس بود .
- از نظر پیروان فیثاغورس ، نفسی وجود دارد که مانند روح در کیهان نفوذ کرده و پخش شده است و همه ی موجودات را پیوند میدهد .
- فیثاغورس بر ای عقیده بود که همه ی پدیدههای جاندار باید خویشاوند باشند .
- فیثاغورس بر این باور بود که حوادث در دوره های معینی دوباره روی میدهند و هیچ چیز به طور مطلق تازه نیست .
- فیثاغورس به تناسخ و فناناپذیری روح باور داشت ، او بر این باور بود که روح آدمی نمی میرد و پس از مرگ انسان در قالب جاندار دیگر دوباره پدید میآید .
بازدیدها: 412