محبت
دکتر هلاکویی عزیز در جایی میگه محبتی که اندیشه جبران در اون نهفته باشه محبت نیست و یک نوع معامله است . ایشون توقعاتی که به دلیل محبت کردن به دیگران در درونمون شکل میگیره رو آفت محبت میدونه و معنقده این نوع از رفتار دیگه محبت نیست . هدف
بازنده
بازنده یعنی چی؟ من به معنی این واژه خیلی فکر میکنم . شاید بازنده یعنی کسی که به هدفی نرسیده اما این همه ی معنی بازنده نیست از نظر من . بازنده شاید به معنی کسی باشه که نفساش سنگینه ، و کسی که کسالت تمام وجودش رو فرا گرفته
دنیای سوفی ؛ کتابی برای هر سال عمر
حدودا ۴ سال پیش از دوستی خواستم کتابی مقدماتی در مورد فلسفه بهم معرفی کنه که ایشون دنیای سوفی رو معرفی کرد ولی به علت مشغله های گوناگون نخوندم و سال گذشته هم دوست دیگری در خلال معرفی فلسفه باز این کتاب رو توصیه کرد که البته باز هم خوندنش
تجربه کردم ، من کمال را تجربه کردم!
قوی سیاه روایت زندگی دختر جوانی به نام نینا (به بازیگری ناتالی پورتمن) هست که سال های زیادی به تمرین رقص باله پرداخته و در آرزوی انتخاب شدن برای نقش اول نمایش دریاچه قو اثر چایکوفسکی هست . بازیگر نقش اول باید نقش قوی سفید و قوی سیاه رو به
وقتی برای انجام کارایی که دوست داریم
یکی از کارایی که همیشه دوست داشتم انجام بدم و شاید برای شما جالب یا حتی خنده دار باشه ترشی درست کردن بود . از خیلی وقت پیش تصمیم داشتم یه روزی خودم ترشی درست کنم و مدام امروز و فردا می کردم تا این که چشم انداختم به تقویم
سالی که گذشت ، سالی که رسید ؛ ۱۳۹۵
قبل از هرچیز لازمه که فرارسیدن بهار و آغاز سال جدید رو تبریک بگم . نوشتن از سالی که گذشته و از سالی که قراره آغاز بشه در شرایطی که کمتر از نیم ساعت به آغاز سال جدید مونده کار سختی به نظر میرسه اما برای من لذت خاصی داره
یک نصیحت غیر معمول به خانم ها ؛ بدون نفع شخصی!
شاید مقداری عجیب به نظر برسه و شاید هم نظر تو این باشه که من چون یه مردم دارم این حرف رو میزنم اما میخوام از هر زنی که این متن رو میخونه خواهش کنم مردش رو مغرور نگه داره و حتی اگه شوهرش مغرور نیست حس غرور رو در اون ایجاد
طعم تلخ گذر سال ها …
شاید ۲۵ سالگی حس قشنگی باشه و شاید فرارسیدن تولد آدمی شیرینی خاصی براش داشته باشه اما چیزی که در پی هر سالگرد تولد آزار دهنده است اینه که یک سال دیگه هم از فرصت هاش سوخته . چند روز پیش ۲۵ ساله شدم اما چه سود که فرارسیدن بیست
بازدید از مسجد ملک زوزن ؛ تحفه ی سفر قاسم آباد
ترم یک حسابی خستم م کرده بود و خوشحال بودم که با پایان امتحانات میتونم با آسودگی مدتی رو مال خودم و خونواده باشم و استراحت کنم و اولین بهره ای هم که ازش بردم عمل به قولی بود که چند وقته به خانومم داده بودم و مدام به دلیل
از دور خیابانی به نظر می رسید
از دور کولی و خیابانی به نظر می رسید زنی که کنار خیابان وسط هیاهوی موتور و ماشین های عبوری توت های پای درخت را از زمین بر می داشت و می گذاشت توی پاکت پلاستیکی کوچک آن یکی دستش نزدیکتر که شدم وسط پیاده رو کودکی ایستاده بود خیره
جملات خواندنی
پیتاکوس دو میتیلن : جزء از کل بزرگتر است .حسین اسلامی هستم ، بی هدف افکار ذهن آشفته ام رو می نویسم و امیدوارم قرابتی بین نوشته های من و نگفته های خودتون احساس کنید .
و بگذار دیگران طور دیگر بیندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آن سان که گویی تکلیفمان را به جای آورده ایم …
کانال تلگرامی من
Visits: 20335