بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

بگذار دیگران طور دیگر بیاندیشند . من بر این باور نیستم که چارچوبه ی تکلیف مقام ما چندان تنگ باشد که بتوان از پس هر موعظه ای دست بر زانو نهاد و نشست ؛ آنسان که گویی تکلیفمان را به جای آورده‌ایم .

وجدان بیدار / اشتفان تسوایگ

دخترک با تفنگ اسباب بازیش بهم شلیک میکنه، بنگ! و من میگم آخ!! و می افتم روی زمین. کمی بهم خیره میشه و بعد دوان به سمتم میاد و خودش رو میندازه روی تن مجروح من و میگه: «بابایی کشته شدی؟» با چشمان بسته میگم «آره! صاف زدی به قلبم»، منو می بوسه و میگه بلند شو خوب شدی!

اما من بلند نمیشم و فکرم درگیر شلیک تفنگ و مرگه، اسم فیلم رو به خاطر ندارم اما توی یک فیلم وسترن (شاید Unforgiven) دیده بودم که به مردی شلیک شد و روی زمین برای ساعت ها افتاده بود و انتظار مرگ رو می کشید، تفنگ های اولیه قدرت کمی داشتند و اگه گلوله به قسمت هایی مثل شکم برخورد میکرد، مجروح بخت برگشته باید ساعت ها به انتظار مرگ قطعی می نشست ، چون در اثر گلوله تیر جراحتی کوچک در داخل شکم مضروب ایجاد می کرد که به کندی خون بدن فرد تخلیه میشد و پزشکی هم در حدی هنوز پیشرفت نکرده بود که بتونه  تیر رو از داخل شکم خارج و خون ریزی رو متوقف کنه و جلوی مرگ رو بگیره. با خودم میگم خوبه که تفنگ ها پیشرفت کردن و اگه گلوله بخوری خیلی متظر نمیمونی!

Visits: 68

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جملات خواندنی
کلئوبول : حریصِ شنیدن باش نه گفتن .

حال و هوای این روزهای من

معمولا وقتی آهنگ خوش ریتم و گوش نوازی میشنوم چند روزی درگیرش می مونم ، گاه گداری (اگه هواس پرتی مانع نشه) بعضی هاش رو میذارم اینجا شما هم گوش بدید .

(مادامی که روی دکمه پخش کلیک نکنید موسیقی بارگذاری نخواهد شد)

«آرشیو آهنگ هایی که تا امروز در این قسمت قرار گرفته»