نظر شخصی من در مورد خوندن کتاب های با محتوای اخلاقی یا انگیزشی این هست که بهتره اونها رو در شروع و پایان یک دوره زمانی خوند تا امکان به کار گیریش به لحاظ ذهنی فراهم‌تر باشه، به همین خاطر هم معمولا اینگونه کتاب ها رو در ماه های اسفند

این جمله رو در کتاب «راه هنرمند» اثر جولیا کامرون خوندم. و مطابق معمول تو دفتر یادداشت روزانه هم این جمله رو و هم برداشت های خودم رو نوشتم و از اونجایی که احساس کردم ممکنه برای دیگران هم مفید باشه تصمیم گرفتم یه دستی به اون یادداشت‌ها بکشم و

پیش نوشت: نوشته هایی که با برچسب روزآمد شونده منتشر می شوند به مرور زمان کاملتر خواهند شد، این نوع نوشته ها به موضوعی اختصاص دارند که لازم است مرتب و از طریق مطالعات جدیدتر کاملتر شود. بنا به ذات این گونه نوشته‌ها محتوای آنها به صورت بند بند خواهد

بعد از ازدواج یه سری افراد تو اینستاگرام منو دنبال میکردن که نمیشناختمشون اما بر حسب فالورهای مشترک متوجه بودم به شکلی به اقوام خانمم وابسته هستند، یکی از این افراد مهدی بود. به ظاهر حدود ۲۰ ساله نشون میداد و همیشه ی خدا تو استوری ها و پست های

دغدغه انجام یکی دو تا کار به تاخیر افتاده بهانه ای شد تا امشب دوباره لای کتاب «هنر عشق ورزیدن» اثر اریک فروم رو باز کنم و به همین بهانه شاید بهتر باشه چند جمله ای در مورد این کتاب بنویسم. هنر عشق ورزیدن با عنوان انگلیسی The Art of

یک توصیه همیشگی من به دوستان این هست که دور و ورشون رو پر از کتاب کنند، حتی اگه فرصت کتاب خوندن ندارند. حتی اگه اصلا علاقه ای به کتاب خوندن ندارن. آخه من معتقدم نفس کشیدن تو اتاقی که دم طاقچه‌ش چهار تا کتاب هست آدم رو باسوادتر میکنه.

شعر خوندن یکی از سرگرمی های همیشگیمه، وقتی که واقعا هیچ چیز دیگه ای حالمو خوب نکنه شعر می خونم اما بعضی وقتا شعرهایی هم که میان جلو چشمم نمک میپاشن روی زخم و بیشتر آدم رو تو فکر فرو میبرن. امروز چشمم به این شعر از سیمین بهبهانی خورد

چند وقتی بود که تعدادی از دوستان پیشنهاد میدادن به صورت گروهی کتاب بخونیم و من هم طفره می رفتم. واسه طفره رفتن هم دلایل خودم رو دارم؛ کیفیت کتابخونی ها متفاوت هست، سرعت ها متفاوت هست و در حالی که یه نفر کتاب رو تموم کرده اون یکی هنوز

«ملت عشق» شاید یکی از به تاخیر افتاده ترین کتاب هایی باشه که تو عمرم خوندم و در مقابل یکی از پر کشش ترین و جذاب ترین ها ، فکر می کنم خوندنش کمتر از یک هفته به طول انجامید و چقدر راضی بودم از وقتی که با این رمان

پیش نوشت : کتاب «دوباره فکر کن» از طرف نشر نوین به من هدیه شد و خب دروغ چرا ؛ در چند سال اخیر اونقدر بازار کتاب های توسعه فردی متورم شده که سخت میشه به کتابی اعتماد کرد و من هم سعی می کنم به این حیطه که میرسم